رهایم کن!
زندانیم خدا من در میان این قفس
در لا به لای نعره های این هوس
در بند تکه های استخوان
در بند چشم، گوش، دل، این زبان
رهایم کن از این مرداب از این آغاز بی پایان
از این فرجام ناپیدا، از این امروزهای بدحاصل
از آن فردای وحشت زا
شعر از: زهرا عبدلی/ طلبه پایه سوم
کار ما درست نخواهد شد!
تا رابطه ما با ولی امر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قوی نشود،
کار ما درست نخواهد شد.
و قوت رابطه ما با ایشان هم در اصلاح نفس است.
جرعه وصال، چکیده ای از اندیشه های آیت الله بهجت/ ص 66
ماه رمضان، ماه خدا
ماه مبارک آمد، اي دوستان بشارت
کز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت
آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز
باشد که باقي عمر، جبران شود خسارت
حادثه هفت تیر نشان اقتدار چون!
يك جمله در باب حادثه ى هفت تير و شهداى گرانقدر آن و مخصوصاً شخصيت ممتاز و برجسته ى مرحوم آيت اللَّه بهشتى (رضوان اللَّه تعالى عليه) عرض كنيم. اين حادثه از سويى حقيقتاً سند مظلوميت ملت ايران و جمهورى اسلامى بود، و از سوى ديگر نشانه ى اقتدار و استحكام اين نظام.
….
حادثه ى هفتم تير همچنين نشانه ى اقتدار و استحكام هم است؛ چون اگر كسى شهيد بهشتى را مى شناخت و قوّت فكر و اراده و ابتكار در تصميم و اقدام را در اين شخصيت ممتاز مى دانست، خوب مى فهميد كه حذف يك چنين شخصيتى از مجموعه ى مديريتى كشور چه معنايى مى دهد. شهيد بهشتى حقيقتاً مثل سنگ آسياى گرانى بود كه با گردش خود، ده ها كار انجام مى داد؛ توليد انرژى مى كرد، كار راه مى انداخت، پيش مى رفت و فكر توليد مى كرد. وقتى كسى مثل اين شخصيت را كه در مديريت، در اجرا، در اقدام، در فكر، در مبانى فقهى و فلسفى، در تجربه و جهان ديدگى و روشنفكرى و وسعت نظر در آن پايه و رتبه بود، از دل مديريت نظامى نوپا بيرون بكشند و آن را از بين ببرند، بايد نظام فلج مى شد؛
اما نظام نه تنها با رفتن بهشتى و با رفتن شخصيت هاى برجسته ى ديگرى كه چه با او، چه قبل از او و چه بعد از او به شهادت رسيدند، فلج و زمين گير نشد، بلكه هر كدام از اين شهادت ها مثل خون تازه يى در رگ كالبد زنده و پُرطراوت اين نظام جوان دوانده شد و او را سرحال تر، بانشاطتر و پُرانگيزه تر كرد؛ اين، همان استحكام نظام است، كه تا الان هم همين طور است
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار مسؤولان قوه قضائيه و خانواده شهداى هفتم تير (۱۳۸۳/۰۴/۰۷ )
می خوام!
خدا دنیام و گم کردم ته جاده نشستم باز
ببین پاهای من خستن بده قوت، توانی باز
بگیر دستامو باهام باش..
می خوام گمشم تو آغوشت
می خوام تا آخر جاده تو باشی رهرو و توشه
شعر از: خانم زهرا عبدلی/طلبه پایه سوم
آیا کلبه شما هم در حال سوختن است؟
تنها بازمانده یک کشتی شکسته، توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد. با بیقراری به درگاه خداوند دعا کرد تا او را نجات بخشد، ساعت ها به اقیانوس چشم دوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نیامد.
سرانجام ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک بسازد تا از خود و وسائل اندکش بهتر محافظت نماید. روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، اندوهگین فریاد زد:
خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟
برگزاری جلسه دفاعیه
به همت معاون پژوهش مدرسه علمیه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها) شهرستان اردستان جلسه دفاعیه دو نفر از فارغ التحصیلان این مدرسه علمیه پنجشنبه 29/03/93 برگزار شد.
تحقیق پایانی سرکار خانم «مریم عسکریان فرد» با موضوع «ابعاد شخصیتی حضرت ابوالفضل (علیه السلام)» و همچنین سرکار خانم «فاطمه فرزین» با موضوع «بررسی شبهات وهابیت پیرامون توسل». استاد راهنمای این تحقیقات پایانی سرکار خانم «سوده جمالی زواره» بودند و داوری این تحقیقات پایانی را جناب آقای «محمد رضا کاظمی» برعهده داشتند.
امروز آن "یک" باشید...
یک درخت میتواند شروع یک جنگل باشد.
یک لبخند میتواند آغازگر یک دوستی باشد.
یک دست می تواند یاریگر یک انسان باشد.
یک واژه می تواند بیانگر هدف باشد.
یک شمع می تواند پایان تاریکی باشد.
یک خنده می تواند فاتح دلتنگی باشد.
امید می تواند رافع روحتان باشد.
یک نوازش می تواند راوی مهرتان باشد.
یک زندگی می تواند خالق تفاوت باشد.
امروز آن “یک” باشید…
الهی!
الهی
توفیقم ده که یک بار «استغفر الله ربی و اتوب الیه» بگویم،
که هنوز از گفتن آن شرم دارم
الهی نامه/ آیت الله حسن زاده آملی/ ص 57
این دانش ، دانش است!
امام علی علیه السلام
عَلّّموا صبیانَکُم عِلمَنا ما ینفَعُهُمُ اللهُ بِهِ لا تَغلِب عَلَیهِمُ المُرجئَةُ بِرَأیِها
به کودکانتان دانش ما را- آنچه را خداوند سودمندشان قرار داده است- یاد دهید
تا مر جئه (فرقه ای بودند که انحرافاتی در عقیده داشتند)
با اندیشه شان بر آنان چیره نشوند.
خصال، ج ، ص 614، ح 10 به نقل از چهل حدیث تربیت کودک و نوجوان/ عبدالرحیم موگهی/ ص 32