• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

زندگی به سبک آیت الله بهجت

27 اردیبهشت 1392 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

مشهد که می رفتند خیلی مقید بود توی نگهداری از بچه ها کمک کند تا عروس‌شان هم به زیارت برسد. می گفت بچه ها را بگذارید پیش من. وسایل و خوراکی هایشان را هم بگذارید و خودتان بروید زیارت. از حرم که برمی گشتند می دیدند آقا بچه را بغل کرده تا آرام باشد یا خوابانده و همین طوری توی بغلش راه می برد که بیدار نشود و در حال ذکر و عبادت خودش است…
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************

مقید بود تولد افراد را بهشان تبریک می گفت. بعضأ به بچه ها هم هدیه می داد. به عروس‌شان هم همین طور. روز تولدش که می شد می گفت غذای کافی درست کنید
و فقرا و همسایه ها را اطعام کنید.
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************

آن وقت ها که بچه کوچک داشتند به خانمش گفته بود فقط مراقب بچه ها باش لازم نیست به خاطر من مطبخ بروی یک آب ساده هم که توی هاون بکوبی با هم می خوریم
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************

امان از آن روزی که برای گرفتاری یک کسی یا شفای مریضی به آقا التماس دعا می گفتند
یک ریز آقا باید حال آن شخص را می پرسید ببیند گرفتاری اش برطرف شده یا نه تا خبر برطرف شدن گرفتاری را هم نمی شنید دست بردار نبود باید مواظب بودند وقتی التماس دعا می گویند یک جوری بگویند که آقا بو نبرد که آن گرفتاری چه بوده
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************

یکی از مرغ ها مریض شده بود خیلی حالش بد بود اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ ها از قفس بیرون بیایند خب کثیف کاری می شد .آقا هر روز مرغ مریض را یک ساعتی از قفس بیرون می آورد و خودش بالای سرش می ماند و مراقب بود .می گفت خب حیوان باید قدم بزند که حال و هوایش عوض شود و “بهبود” پیدا کند یک ماهی بود که حیوان کاملا حالش خوب شده بود…
فردای عصری که آقا رحلت کرد دیده بودند که حیوان هم مرده…
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************


مقید بود مرغ و خروس توی خانه داشته باشند و هم مقید بود رسیدگی به مرغ و خروس ها را خودش تنهایی انجام دهد. صبح از مسجد که برمی گشت اول آب و دانه مرغ و خروس ها را می داد و قفس‌شان را مرتب می کرد خودش پوست خیارها و غذاهای مانده را از توی خانه جمع می کرد می آورد برای حیوان ها بعد ظرفی را که با آن غذا آورده بود توی حوض می شست می آورد داخل خانه یک بار هم اول شب به مرغ و خروس ها سر می زد یک بار هم بعد از عبادت یک ساعته سرشب هایش یک بار هم موقع خواب که روی قفس را با پتوی مخصوص‌شان می پوشاند می گفت سرما می خورند
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************

رفته بودند آقا برایشان خطبه عقد بخواند
آقا خطبه را که خوانده بود به عروس و داماد گفته بود حالا یک سفارش به عروس خانم دارم یک سفارش هم به آقا داماد .منتها وقتی سفارش عروس خانم را می گویم، آقا داماد باید گوشش را بگیرد و نشنود وقتی هم سفارش آقا داماد را می گویم، عروس خانم باید گوشش را بگیرد و نشنود
حالا کدام‌تان اول دست روی گوشش می گذارد؟…
بعد گفته بود شوخی کردم. نمی خواهد دست توی گوش‌تان فرو کنید. اما هر کدام‌تان بدانید که نباید به سفارش آن یکی کاری داشته باشید. منظور آقا این بود که عروس و داماد نباید یک سره توی روی هم در بیایند و بگویند چرا به سفارش آقا عمل نکردی… هر کس باید به فکر سفارش خودش و وظیفه خودش باشد…
عاقد، آیت الله بهجت بود

*******************************

دختر بچه پرتقال دلش خواسته بود مادرش گفته بود توی این فصل پرتقال از کجا پیدا کنیم؟
بعد از چند دقیقه دختر بچه با یک پرتقال وارد اتاق شده بود هیچ کس نمی دانست این پرتقال را کی دست او داده آقا فرموده بود این بچه توی حرم دلش پرتقال خواسته بود
حالا با قاعده به او پرتقال داده اند. منظور آقا این بود که توی حرم هر چیزی که واقعا دلت بخواهد با قاعده می‌آورند بهت می دهند “با قاعده” یکی از آن تکیه کلام های شیرین آقا بود
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************

می گفت بچه ها را که حرم می برید حتما خوراکی دست‌شان بدهید که توی حرم بخورند…
آیت الله بهجت را می گویم

*******************************

بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه
اگر ناراحتی یا غم و غصه ای توی صورت کسی می دید حتی پیش آمده بود که نمازش را نمی بست تا یک جوری آن ناراحتی رابرطرف کند و صورت آن شخص را خوشحال ببیند
آن وقت نمازش را می بست می گفت آدم اگر یک نفر را خوشحال کند همان موقع خدا یک ملک خلق می کند که او را از بلاها مصون نگه دارد
آیت الله بهجت را می گویم

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: خواندنی لینک ثابت

نظر از: کاظمی [عضو] 
  • کریمه اهل بیت تهران
کاظمی

با تشکر از مطلب خوبنون

1392/02/27 @ 19:26


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

در سال 169هجری قمری فردی خیر و دلباخته به نام حاج حسین نور الدین (رحمة الله علیه)ملک خویش را که بنایی دو طبقه در کنار مسجد جامع اردستان بوده،جهت تحصیل علوم دینی،وقف می کند.در وقفنامه ای که از مرحوم نورالدین باقی مانده و حدود سیصدوشصت سال پیش نگاشته شده،علاوه بر متن زیبا و ادبیات جالب آن اهتمام مرحوم نورالدین به تحصیل علوم دینی وطلاب قابل تحسین می باشد.تا آنجا که چندین قطعه از املاک خود را وقف این مدرسه برای تامین هزینه های آن می نماید. مرحوم نورالدین توسط این باقیات الصالحات از سیصد و شصت سال پیش تا کنون همواره مشمول دعای خیر مردم مخصوصاًطلابی که از این مکان استفاده نموده اند بوده است. حدود چهل سال پیش مکان مذکورکه به خرابه ای تبدیل شده بود توسط روحانی برجسته منطقه اردستان حاج میرزا علی طباطبایی نژاد(رحمةالله علیه)،احیاء وبازسازی می گردد.از آن پس این مکان مورد توجه این خاندان که در مسیر تحصیل علوم دینی بوده اندقرار می گیرد،وهمواره در حفظ آن کوشیده اند. بنابر اظهارات رئیس اوقاف اردستان یکی از نوادگان آن روحانی بزرگوار به نام مرحوم حاج سید رضا موسوی (رحمةالله علیه)چند سال پیش در جهت تعمیرات و حفظ این فضا اقداماتی انجام می دهد. بعد از آن این مکان چند سالی در اختیار میراث فرهنگی اردستان بوده است،سپس از مهر ماه سال 1386در اختیار حوزه علمیه خواهران قرار می گیرد و تا سال 1390 به نام حوزه علمیه خواهران زینب کبری(علیها السلام) اردستان فعال بود. اکنون این مدرسه به ساختمان اصلی آن در خیابان کاوه منتقل شده است.
  • همه
  • دیدنی
  • خواندنی
    • حدیث روز
    • معرفی کتاب
    • پیامک روز
    • فیلم
    • شعر
    • حكايت
  • چکیده مقاله
  • قرآني
  • نهج البلاغه
  • مهدويت
  • احكام
  • مسابقات
  • اخبار
    • مدرسه
    • عمومي
    • شهرستان
  • پژوهش
  • كانون پژوهش
  • وصیت نامه شهید
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
سوره قرآن حدیث موضوعی ساعت فلش مذهبی

ابزار هدایت به بالای صفحه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زهرا شریفی آبدر

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس