سید بحرالعلوم و سوالی بسیار زیبا از امام زمان
سلطانى به همراه درباریان خود به شکار مى رفت . در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسیار گرسنه شد . خیمه اى را دید و وارد آن خیمه شد . در آن سیاه چـادر , پیرزنى را با پسرش دید.
آنان در گوشه خیمه عنیزه اى داشتند ( بز شیرده ) و از راه مصرف شیر این بز, زندگى خود را مى گرداندند.
وقتى سلطان وارد شد , او را نشناختند , ولى به خاطر پذیرایى از مهمان , آن بز را سربریده و کباب کردند , زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد , از ایشان جدا شد و به هر طورى که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل کرد.
در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازى پیرزن و فرزندش راداده باشم ,چه عملى باید انجام بدهم ؟
یکى از حضار گفت : به او صد گوسفند بدهید.
دیگرى که از وزراء بود , گفت : صد گوسفند و صد اشرفى بدهید.
یکى دیگر گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید.
سلطان گفت : هر چه بدهم کم است , زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام .چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند.من هم باید هرچه را که دارم به ایشانبدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم , حضرت سیدالشهداء علیه السلام هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پـسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد پس اگرخداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد , نباید تعجب نمود , چون خدا که خدائیش را نمى تواند به سیدالشهداء علیه السلام بدهد , پس هر کارى که مى تواند , انجام مى دهد , یعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش , به زوار و گریه کنندگان آن حضرت , درجاتى عنایت مى کند.
در عین حال اینها را جزاى کامل براى فداکارى آن حضرت نمى داند.
چون شخص عرب این مطالب را فرمود , از نظر سید بحرالعلوم غایب شد .
منبع : کمال الدین ، ج ۱ ، ص ۱۱۹ .
برکات حضرت ولى عصر (علیه السلام) ـ خلاصه العبقرى الحسان
صفحات: 1· 2