دلم قرار نمى گيرد از فغان بى تو
دلم قرار نمى گيرد از فغان بى تو سپند وار زكف داده ام عنان بى تو
ز تلخ كامى دوران نشد دلم فارغ زجام عشق لبى تر نكرد، جان بى تو
چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلى پر است سينه ام از اندوه گران بى تو
نسيم صبح نمى آورد ترانه شوق سر بهار ندارند بلبلان بى تو
لب از حكايت شب هاى تار مى بندم اگر امان دهدم چشم خون فشان بى تو
چو شمع كُشته ندارم شراره اى به زبان نمى زند سخنم آتشى به جان بى تو
ز بى دلى و خموشى چو نقش تصويرم نمى گشايدم از بى خودى زبان بى تو
عقيق سرد به زير زبان تشنه نهم چو يادم آيد از آن شكرين دهان بى تو
شاعر : مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنه اى