حاضر جوابی های شنیدنی
حاضر جوابی حضرت علی علیه السلام
یکی از یهودیان، از روی غرض ورزی به امیر مؤ منان علی علیه السلام گفت: شما هنوز جنازه پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره اش اختلاف نمودید!
حضرت علی علیه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره وصی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف کردیم نه درباره خودش. اما شما (اجداد شما) یهودیان، پس از آن که به همراه موسی علیه السلام از دریا گذشتید و فرعونیان غرق شدند، به پیامبر خود گفتید: برای ما معبودی (بتی) قرار بده، همان گونه که بت پرستان معبودانی از بت دارند. موسی علیه السلام در جواب فرمود: شما جمعیتی نادان هستید.(۱)
حاضر جوابی عقیل
روزی معاویه در مجلسی بود، که عقیل برادر حضرت علی علیه السلام نیز حضور داشت، به مردم گفت: آیا شما ابولهب را می شناسید؟ که خداوند سوره مسد را درباره او نازل کرده است؟ اهل شام گفتند: نه نمی شناسیم.
معاویه گفت: ابولهب عموی این شخص (اشاره به عقیل) است.
عقیل بی درنگ به مردم گفت: آیا شما زن ابولهب را که خداوند در قرآن در مورد او می فرماید: همسر او هیزم حمل می کرد و در گردنش ریسمانی از لیف خرما آویزان بود، می شناسید؟ مردم شام گفتند:نه.
عقیل گفت: این زن، عمه معاویه است، (زیرا نام او ام جمیل دختر حرب بن امیه، خواهر ابوسفیان بود) این پاسخ عقیل، معاویه را سر افکنده کرد و دیگر زبان بازی ننمود. (۲)
حاضر جوابی مدرس
آورده اند که، آیه الله شهید مدرس در حاضر جوابی بی نظیر بود؛ از جمله نوشته اند: در یکی دو مورد که مدرس نسبت به فرمانفرما انتقاد کرده و ایراد گرفته بود، به مدرس پیغام داد. خواهش می کنم که حضرت آیه الله این قدر پا روی دم من نگذارند. مدرس جواب می دهد: به فرمانفرما بگویید، حدود دم حضرت والا باید معلوم شود، زیرا من هر کجا پا می گذارم دم حضرت والاست. (۳)
حاضر جوابی داراب میرزا
مظفر الدین شاه قاجار از شاهزاده داراب میرزا، که ریش بلندی داشت، پرسید: آیا در زمان فتحعلی شاه به تو بیشتر خوش می گذشت یا در عهد سلطنت من؟
داراب میرزا گفت: قربان هیچکدام! برای این که در زمان فتحعلی شاه ریش دار می پسندیدند و من آن وقت بی ریش بودم و در زمان شما بی ریش می پسندند و من ریش به این بلندی دارم. (۴)
حاضر جوابی فقیر در برابر توانگر
شخص فقیری وارد مجلسی شد و نزدیک توانگری نشست. توانگر که از نشستن او در نزدیکش ناراحت شده بود با ترش رویی خطاب به فقیر گفت: میان تو و خر چقدر فرق است؟ فقیر فورا گفت: یک وجب (اشاره به آن که فاصله اش با توانگر بیش از یک وجب نبود) توانگر از این جواب سکوت کرد و سر افکنده شد. (۵)
صفحات: 1· 2