حکایت
داستان
روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به سمت دره ای می رفت.
مردی بادیه نشین را دید که گوسفند می چراند و به نیرومندی شهره بود.
چوپان به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: میل داری با من کشتی بگیری؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:[اگر پیروز شوم،] چه چیزی جایزه می دهی ؟ گفت: یک گوسفند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با او کشتی گرفت و او را بر زمین زد. مرد بادیه نشین گفت:حاضری یک بار دیگر ، کشتی بگیری؟
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: “چه جایزه می دهی؟". گفت : یک گوسفند دیگر.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با او کشتی گرفت واو را بر زمین زد.
مرد بادیه نشین گفت: اسلام را بر من عرضه بدار.کسی تا کنون مرا بر زمین نزده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اسلام را بر او عرضه داشت .آن مرد ، اسلام آورد و
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) گوسفندانش را به او بازگرداند.