مناظره فضّال شاگرد امام صادق صلوات الله با ابوحنیفه رئیس حنفیان
مناظره شیرین فضّال شیعه با ابو حنیفه سنی
عصر امام صادق (علیه السلام) و ابو حنیفه رئیس مذهب حنفی بود و در مسجد کوفه برای شاگردانش تدریس می کرد .
یکی از شاگردان هوشمند امام صادق (علیه السلام) به نام فضّال بن حسن با یکی از دوستانش گردش می کردند تا به آن مسجد رسیدند و دیدند جمعی در اطراف ابو حنیفه حلقه زده اند و او برای آنان درس می گوید .
فضّال به دوست خود گفت : من از اینجا بیرون نمی روم مگر اینکه ابو حنیفه را وادار کنم تا مذهب تشیع را بپذیرد . آنگاه به طرف مجلس درس ابو حنیفه رفتند و در کنار شاگردانش نشستنددر این هنگام فضّال مناظره و سوالات خود را به ترتیب ذیل شروع کرد :
صفحات: 1· 2
ميهمان خراسانى و تنور آتش
مأمون رقّى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:
در منزل آن حضرت بودم ، كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟!
امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن .
همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش بنشين .
صفحات: 1· 2
کار را خوب است خدا درست کند.
عین الدوله از وزراء قدیم بود، روزی از خانه بیرون آمد دید دو درویش پشت درخانه او نشسته اند، یکی می گوید «کار، خوب است که عین الدوله درست کند»، و دیگری می گوید «کار، خوب است که خدا درست کند».
عین الدوله وقتی این صحبتها را شنید، دستور داد یک بشقاب غذا بکشند، و یک اشرفی زیر غذا گذاشت و برای درویش اولی که از او تعریف می کرد آورد، آن درویش که به طمع پول آمده بود، غذا را گرفت ولی نخورد و به درویش دومی داد.
درویش دوم هم غذا را خورد و هم پول را برداشت و رفت. عین الدوله فردا آمد، دید باز همان درویش اولی نشسته است، گفت مگر دیروز، پول را برنداشتی؟ دیگر چه می خواهی؟ درویش گفت: ما که پولی ندیدیم اگر منظورت غذا است که دیروز غذا را به آن درویش دادم.
عین الدوله گفت بله همان درویش دومی راست می گفت که«کار خوب است خدا درست کند.»
کتاب«آداب الطّلاب»/شاکر برخوردار فرید/ص477
برگزاری جلسه ی دفاعیه
در روز سه شنبه 94/05/13 جلسه دفاعيه تحقيق پاياني دو نفر از خواهران طلبه در مدرسه علمیّه حضرت زینب کبری(س) شهر ارستان برگزار گردید.
در این جلسه خانمها حمیده یحیی زاده از تحقیق پایانی خود با عنوان «راه های کسب محبت اهل بیت(ع) از منظر آیات و روایات » و مرضیه زائری امیرانی از تحقیق پایانی خود با عنوان «اهمیت و برکات نماز اول وقت از منظر آیات و روایات»دفاع نمودند.
در این جلسه سرکار خانم جلالی به عنوان استاد راهنما و جناب حجت الاسلام و المسلمین اصولی به عنوان استاد داور حضور داشتند.
برگزار ی کارگاه آموزشی مقاله نویسی
کارگاه آموزشی مقاله نویسی در مدرسه ی علمیّه حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)شهر اردستان با حضور سرکار خانم جمالی زواره استاد حوزه و دانشگاه برگزار شد. هدف از برگزاری این کارگاه آشنایی هر چه بیشتر طلّاب پژوهشگر با مبانی پژوهشی و نحوه ی مقاله نویسی به شیوه ی صحیح بود.
در این کارگاه نحوه تدوین یک مقاله علمی_پژوهشی، استفاده از سایت های مختلف و چگونگی موضوع یابی توضیح داده شد،و استاد به سوالات مطرح شده از سوی طلاب به طور واضح و تخصصی پاسخ دادند.در این جلسه تعدادی فراخوان مقاله جهت کارورزی به طلاب معرفی شد.
من حجاب را دوست دارم...
خدایا خودت میدونی من از دخترای باحجابم خیلی خوشم میاد،
ولی آخه ….
آخه دوستام مسخره ام میکنن میگن:
دختر چرا اینقدر ساده میای میری؟
حالا مگه چه اشکالی داره یه خورده آرایش کنی،
لباسای خوشگل تر بپوشی،
با پسرای همکلاسی راحت تر برخورد کنی …
بابا! این چیزادیگه عادی شده.
صفحات: 1· 2
دلم قرار نمى گيرد از فغان بى تو
دلم قرار نمى گيرد از فغان بى تو سپند وار زكف داده ام عنان بى تو
ز تلخ كامى دوران نشد دلم فارغ زجام عشق لبى تر نكرد، جان بى تو
چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلى پر است سينه ام از اندوه گران بى تو
نسيم صبح نمى آورد ترانه شوق سر بهار ندارند بلبلان بى تو
لب از حكايت شب هاى تار مى بندم اگر امان دهدم چشم خون فشان بى تو
چو شمع كُشته ندارم شراره اى به زبان نمى زند سخنم آتشى به جان بى تو
ز بى دلى و خموشى چو نقش تصويرم نمى گشايدم از بى خودى زبان بى تو
عقيق سرد به زير زبان تشنه نهم چو يادم آيد از آن شكرين دهان بى تو
شاعر : مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنه اى
تخریب بقیع
گنبدی نیست در آنجا و نه حتی یک شمع…
این بقیع است که آیینه ی غربت شده است
نشان منزلت نزد خدا!
مَنْ أَرَادَ مِنْکُمْ أَنْ یَعْلَمَ کَیْفَ مَنْزِلَتُهُ عِنْدَ اللَّهِ
فَلْیَنْظُرْ کَیْفَ مَنْزِلَةُ اللَّهِ مِنْهُ عِنْدَ الذُّنُوبِ
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
هر کس که دوست دارد بداند نزد خداوند چه موقعیت و منزلتی دارد
نگاه کند و بنگرد که منزلت و جایگاه خدا نزد او هنگام گناهان چیست و چگونه است!
بحار الانوار، ج7 6، ص18 /به نقل از چهل حدیث نشانه ها تدوین: جواد محدثی
نقد و بررسی کتاب «دختر شینا» در مدرسه علمیه زینب کبری(س) اردستان
جلسه نقد و بررسی کتاب «دختر شینا» با حضور طلاب پایه اول مدرسه علمیه حضرت زینب کبری (س) اردستان برگزار شد. در این جلسه شرکت کنندگان پس از بیان نظرات خود در مورد مطالعه کتاب و سنجش میزان تأثیرگذاری آن بر خواننده، مطالعه این کتاب را به عنوان الگوی سبک زندگی به همگان پیشنهاد نمودند.
کتاب «دختر شینا» خاطرات قدم خیر محمدی کنعان است که به کوشش بهناز ضرابی زاده در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این کتاب، روایت خاطرات همسر سردار شهید ستار ابراهیمی از شهدای برجسته استان همدان است که در عملیات والفجر8 به شهادت رسیدند.
کتاب در مورد ارتباطات اجتماعی در محیط روستایی و سادگی و بی آلایشی عشق میان همسران روستایی به زیبایی سخن گفته و جزیی نگری نویسنده سبب شده تصویرسازی در ذهن مخاطب به خوبی شکل گرفته و مخاطب خود را همراه شخصیت اصلی داستان بداند. «دختر شینا» بیانگر عبادت و ایمان به خدا، نجابت، پایبندی به خانواده، از خودگذشتگی، تربیت صحیح فرزندان در شرایط سخت و همچنین صرفه جویی است که متاسفانه در خانواده های امروزی به ندرت یافت می شود.
در بسیاری از آثار، مخاطب با مطالعه مقدمه و دریافتن اصل موضوع، رغبتی به مطالعه متن ندارد؛ اما ساختن چرایی در ذهن مخاطب از ویژگی های مهم این کتاب است و مخاطب پس از مطالعه مقدمه به دنبال چگونگی و چرایی ماجرا، اثر را تعقیب می کند و آن را زمین نمی گذارد. زندگی در کتاب زمزمه کنان در جریان است. کتاب با بیشتر خواندن جذاب تر می شود.
در نگاه اول این گونه برداشت می شود که کتاب صرفاً خاطرات یک زن است اما با مطالعه، شخصیت شوهر راوی بیشتر شناسانده می شود و این نکته بر بال های پرنده بودن این زن و شوهر در به مقصد رساندن زندگی شان صحه می گذارد و زن و شوهر برای مخاطب به یک اندازه شناسانده می شوند گرچه زن مظلوم تر می نماید؛ اما زن و مرد در این کتاب مکمل هم شناسانده می شوند و تنها با ارائه همین نکته به نسل جوان می توان به او آموخت که زندگی سختی ها و شیرینی های زیادی دارد و با عشق و محبت و سازش می توان این زندگی را در زیر فشار بمباران هم سپری کرد. عنوان کتاب و تعلیقی که بر سر تشابه نام همسر راوی و برادر شوهر او ایجاد می شود، و در پایان کتاب حل می شود از نکات برجسته دیگر جذابیت کتاب است.