• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهر رنگ ها و نیرنگ ها

05 آبان 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

بغداد شهر حکایت های دور و دراز ،شهر رنگ ها و نیرنگ ها در بهتی فرورفته است. بهتی به بزرگی تنها وارث ضامن آهو،شانه های بغداد امروز بیست و پنج سالگی امامی را تشییع می کند که آوازه بخشش و دانش او شهر به شهر گشت. امامی که مثل پدران بزرگوارش خاری در چشم زمامداران زمان خود بود و بیش از همه ی علویان در تنگنای زیست.

 امامت در هشت سالگی به او روی آورد و او مردم را با دانش و بینش خود مجاب کردوبه یقین رساند. امامی که مثل پدرش محور مناظره های متعدد بود و سربلند همه ی پرسش و پاسخ ها و از این راه دین را با همه باید ها و نباید هایش به مردم گوشزد می کرد.

 کسی که سخاوتش زبانزد بود و پرهیزکاری اش از بغداد و دیگرشهرهای اسلامی فراتر می رفت.کسی که وقتی در ناز و نعمت بغداد می زیست نان جو و نمک مدینه را دوست تر می داشت.

بغداد امروز گنگ است.ومعتصم خلیفه ی وقت،عموی «ام فضل»،به خیال خود با حذف با برکت ترین فرزند اسلام پایه های حکومت خود را تثبیت کرده است. ام فضل شاید هنوز عمق فاجعه را نمی داند. شاید هنوز به گمان خود به رسم مرموز کاخ نشینان تنها،کسی را از صحنه ی مبارزه کنار زده است. شاید به خاطر حسادت زنانه تاوان فرزند نداشتن خود را از امام زمانش گرفته است.

شاید چشم به روزهای خوش بعد از این دوخته اما نه! او دارد می گرید. داغ دارتر از بغداد.سنگین تر از شانه هایی که بیست و پنج سالگی جواد الائمه(علیه السلام) را تشییع می کنندمی گرید.کرامت های امام را به یاد می آورد. حرف های او در ذهن ام فضل چرخ می خورد.چرا می گریی؟به خدا که پروردگار تو را به فقری جبران ناپذیر و گرفتاری مبتلا خواهد کرد. ام فضل می گرید.برای روزهای سختی که خود برای خود رقم زده است. و خورشید هنوز می تابد. آسمان ایستاده است. (مجله شمیم یاس/آبان 89)به مناسبت شهادت امام جواد(علیه السلام)

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: خواندنی, حكايت لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

در سال 169هجری قمری فردی خیر و دلباخته به نام حاج حسین نور الدین (رحمة الله علیه)ملک خویش را که بنایی دو طبقه در کنار مسجد جامع اردستان بوده،جهت تحصیل علوم دینی،وقف می کند.در وقفنامه ای که از مرحوم نورالدین باقی مانده و حدود سیصدوشصت سال پیش نگاشته شده،علاوه بر متن زیبا و ادبیات جالب آن اهتمام مرحوم نورالدین به تحصیل علوم دینی وطلاب قابل تحسین می باشد.تا آنجا که چندین قطعه از املاک خود را وقف این مدرسه برای تامین هزینه های آن می نماید. مرحوم نورالدین توسط این باقیات الصالحات از سیصد و شصت سال پیش تا کنون همواره مشمول دعای خیر مردم مخصوصاًطلابی که از این مکان استفاده نموده اند بوده است. حدود چهل سال پیش مکان مذکورکه به خرابه ای تبدیل شده بود توسط روحانی برجسته منطقه اردستان حاج میرزا علی طباطبایی نژاد(رحمةالله علیه)،احیاء وبازسازی می گردد.از آن پس این مکان مورد توجه این خاندان که در مسیر تحصیل علوم دینی بوده اندقرار می گیرد،وهمواره در حفظ آن کوشیده اند. بنابر اظهارات رئیس اوقاف اردستان یکی از نوادگان آن روحانی بزرگوار به نام مرحوم حاج سید رضا موسوی (رحمةالله علیه)چند سال پیش در جهت تعمیرات و حفظ این فضا اقداماتی انجام می دهد. بعد از آن این مکان چند سالی در اختیار میراث فرهنگی اردستان بوده است،سپس از مهر ماه سال 1386در اختیار حوزه علمیه خواهران قرار می گیرد و تا سال 1390 به نام حوزه علمیه خواهران زینب کبری(علیها السلام) اردستان فعال بود. اکنون این مدرسه به ساختمان اصلی آن در خیابان کاوه منتقل شده است.
  • همه
  • دیدنی
  • خواندنی
    • حدیث روز
    • معرفی کتاب
    • پیامک روز
    • فیلم
    • شعر
    • حكايت
  • چکیده مقاله
  • قرآني
  • نهج البلاغه
  • مهدويت
  • احكام
  • مسابقات
  • اخبار
    • مدرسه
    • عمومي
    • شهرستان
  • پژوهش
  • كانون پژوهش
  • وصیت نامه شهید
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            
سوره قرآن حدیث موضوعی ساعت فلش مذهبی

ابزار هدایت به بالای صفحه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

کاربران آنلاین

  • مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم
  • رهنما
  • سامیه بانو
  • فاطمه مقيمي
  • سید میرکمالی

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس