شرایط انفاق
«وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ
و (خردمندان) كسانى هستند كه براى جلب توجّه پروردگارشان صبر پيشه كرده و نماز بپا داشتند و از آنچه روزيشان كرديم پنهانى و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى پاك مىكنند. آنانند كه سراى آخرت مخصوص آنهاست.» (سوره الرعد/ آيه 22)
نكتهها:
«صبر»، فقط به معناى تحمّل مشكلات نيست، بلكه شامل پايدارى در عبادت، مقابله با معصيت، بردبارى در مصيبت، تسليم در اطاعت و عدم غرور و مستى در نعمت نيز مىشود.
«وَجْهِ رَبِّهِمْ» به معناى جلب توجّه، عنايت و رضايت پروردگار است.
اقامه نماز يكى از مصاديق پيمانهاى الهى «عهد الله» است، كه در آيات سابق آمد، چنان كه در روايت نيز آمده است «الصلاة عهد الله».
صبر و صلوة پيوند با خالق، انفاق و حسنه، ارتباط با مردم است.
انفاق داراى درجاتى است
گام اوّل: بخشش از فضل و دادههاى الهى. «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ». (بقره/254)
گام دوّم: بخشش از دسترنج و كسب حلال. «أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ».( بقره/267)
گام سوّم: بخشش از آنچه دوست دارند. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ».( آل عمران/92)
گام چهارم: ايثار. «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» (حشر/9)
به فرمودهى الميزان، كلمه «عُقْبَى الدَّارِ» به معناى عاقبت به خيرى در دنياست ولى مىتوان گفت كه شامل هر دو سرا «دنيا و آخرت» مىشود.
معناى اينكه بدى را با خوبى برطرف كنيم، اين است كه اگر از مومنان كسى كار ناشايستى در رابطه با ما انجام داد اغماض كنيم، نه اينكه با افراد ظالم و مفسد چنين رفتارى داشته باشيم. زيرا در مورد آنها بايد مقابله به مثل نمود. به هر صورت اگر چه اسلام دين اخلاق و عاطفه و بخشش است ولى در جاى خود «لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ» (نور/ 2) نيز دارد.
اسلام مكتب جامع و اولوا الالباب افراد كاملى هستند. وجود جملاتى همچون: «يُوفُونَ»، «يَصِلُونَ»، «يَخْشَوْنَ»، «يَخافُونَ»، «صَبَرُوا»، «أَقامُوا»، «أَنْفَقُوا» و «يَدْرَؤُنَ» نشانه آن است كه انسانهاى كامل هم متعهد به پيمانهاى خود هستند، هم تمام ارتباطات خود را حفظ مىكنند، هم تقواى والايى دارند و هم بجاى انزوا، در همهى ميدانها حاضر و فعّالاند.
پيامها:
1. صبر و استقامتى ارزش دارد كه براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت و يكدندگى) «صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»
2. نماز بايد اقامه شود، نه آنكه فقط خوانده شود. يعنى بايد آداب، شرايط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «أَقامُوا الصَّلاةَ»
3. رابطه با خدا بدون كمك به ديگران مقبوليّتى ندارد، گرچه كمك هم تنها كمك مالى نيست. «أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا»
4. به انفاق خود مغرور نشويد، آنچه مىدهيد از اوست. «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
5. وقتى نيّت كار «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» يعنى رضايت پروردگار شد، ديگر پنهان و آشكار عمل مهم نيست. «سِرًّا وَ عَلانِيَةً»
6. حكمت اقتضا مىكند كه بعضى از كمكها علنى و بعضى ديگر مخفى باشد.
«سِرًّا وَ عَلانِيَةً»
7. گناه را با توبه، منكر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولايت طاغوت و شيطان را با ولايت حقّ جبران نماييم. «يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ»
8. خوش عاقبتى در دنيا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. «أُولُوا الْأَلْبابِ … أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»
شهر رنگ ها و نیرنگ ها
بغداد شهر حکایت های دور و دراز ،شهر رنگ ها و نیرنگ ها در بهتی فرورفته است. بهتی به بزرگی تنها وارث ضامن آهو،شانه های بغداد امروز بیست و پنج سالگی امامی را تشییع می کند که آوازه بخشش و دانش او شهر به شهر گشت. امامی که مثل پدران بزرگوارش خاری در چشم زمامداران زمان خود بود و بیش از همه ی علویان در تنگنای زیست.
امامت در هشت سالگی به او روی آورد و او مردم را با دانش و بینش خود مجاب کردوبه یقین رساند. امامی که مثل پدرش محور مناظره های متعدد بود و سربلند همه ی پرسش و پاسخ ها و از این راه دین را با همه باید ها و نباید هایش به مردم گوشزد می کرد.
کسی که سخاوتش زبانزد بود و پرهیزکاری اش از بغداد و دیگرشهرهای اسلامی فراتر می رفت.کسی که وقتی در ناز و نعمت بغداد می زیست نان جو و نمک مدینه را دوست تر می داشت.
بغداد امروز گنگ است.ومعتصم خلیفه ی وقت،عموی «ام فضل»،به خیال خود با حذف با برکت ترین فرزند اسلام پایه های حکومت خود را تثبیت کرده است. ام فضل شاید هنوز عمق فاجعه را نمی داند. شاید هنوز به گمان خود به رسم مرموز کاخ نشینان تنها،کسی را از صحنه ی مبارزه کنار زده است. شاید به خاطر حسادت زنانه تاوان فرزند نداشتن خود را از امام زمانش گرفته است.
شاید چشم به روزهای خوش بعد از این دوخته اما نه! او دارد می گرید. داغ دارتر از بغداد.سنگین تر از شانه هایی که بیست و پنج سالگی جواد الائمه(علیه السلام) را تشییع می کنندمی گرید.کرامت های امام را به یاد می آورد. حرف های او در ذهن ام فضل چرخ می خورد.چرا می گریی؟به خدا که پروردگار تو را به فقری جبران ناپذیر و گرفتاری مبتلا خواهد کرد. ام فضل می گرید.برای روزهای سختی که خود برای خود رقم زده است. و خورشید هنوز می تابد. آسمان ایستاده است. (مجله شمیم یاس/آبان 89)به مناسبت شهادت امام جواد(علیه السلام)
بارخدایا
بارخدایا!
مرا به رنج توانایی و بر گرفتاری شکیبایی و بر درویشی قدرت نمی باشد،
پس روزی ام را از من مگیر، مرا به خلق خویش وامگذار بلکه
به تنهایی(بی واسطه)، خواسته ام را برآور و خود کارگذار من باش و به سوی من روی آور (مرا مشمول رحمت گردان) و در همه کارهایم نظر داشته باش،
زیرا اگر مرا به خود واگذاری از (انجام) آن کارها ناتوان گردم و آنچه مصلحت من در آن است انجام ندهم
و اگر مرا به خلق خویش واگذاری با روی گرفته و در هم به من نگرند
و اگر مرا به ناچار به خویشانم واگذاری نومیدم گردانند و اگر ببخشند کم و ناگوار بخشند و بر من منت فراوان نهند و نکوهش بسیار نمایند،
پس به احسان و بخشش خود بی نیازم گردان.
معرفی کتاب
نام کتاب: چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند؟
نویسنده: احمد لقمانی
چاپ اول 1389
انتشارات بهشت بینش
در این کتاب شیوه های گفتگو، چگونگی مخاطب، چیستی و چرایی حجاب و پرشس ها و پاسخ های کاربردی مطرح شده است تا پدران و مادران، مربیان و معلمان و مبلغان، علاوه بر دانش، روش گفتگو با فرزندان و مخاطبان خود را بیابند.
آسیب های مهدویت(2)
آسیب دوم: برداشت نادرست از مفهوم غیبت
آسیب دیگری که در موضوع مهدویت قابل بررسی است،برداشت نادرست و نارسا از مفهوم غیبت است.
غیبت به معنی ناپیدا شدن،پنهان شدن،دور و جدا شدن است.برخی غیبت را به معنای عدم حضور گرفته اند.این معنی درست نیست. غیبت یعنی عدم ظهور. امام حاضر هست امّاظاهر نیست،در بین ماست امّا او را نمی بینیم.
«بِنَفسِی أَنتَ مِن مُغَیِّبٍ لَم یَخلُ مِنَّا :فدای تو که پنهان شده ای امّا از جمع ما بیرون نیستی.»
این که در روایات امام زمان (عج) به حضرت یوسف(علیه السلام) تشبیه شده اند یک جهتش شباهت در غیبت است.
شعر
دلی کز معرفت نور و صفا دید به هر چیزی که دید اول خدا دید
حدیث روز
بار خدایا
بر محمد و آل او درود فرست ،
و تندرستیت را بر من بپوشان و مرا به تندرستیت فرو بر
و به تندرستیت نگاهدار و به تندرستیت گرامی ام فرما ،
و بتندرستیت بی نیازم گردان ، و تندرستیت را برایم بگستران ،
و تندرستیت را به من شایسته نما ،
و میان من و تندرستیت در دنیا و آخرت جدایی میانداز
( صحیفه سجادیه دعای 23)
حدیث روز
اهمیت ورزش در اسلام
اسلام برای برطرف کردن خستگی و ایجاد نشاط،راه های مناسب و سالمی را به ما ارائه کرده است. ما را به سیر و سفر، ورزش و شنا،کارهای متنوع و مفید،دید و بازدید،گفتگوهای علمی و انتقال تجربه،رابطه با فرهیختگان و مهم تر از همه ارتباط با آفریدگار هستی و یاد او تنها آرامش بخش دلهاست،سفارش کرده است.
ورزش هدفمند مورد توجه پیشوایان دین اسلام بوده و هست. ورزشی که باعث تقویت قدرت جسمانی انسان شود و یا او را در جهت مبارزه با دشمنان دین یاری کند(مانند تیر اندازی و سوارکاری) در دین مبین اسلام بیشتر موردتوجه است. قرآن کریم به مناسبت های مختلف قدرت جسمانی را یکی از مشخصه های انسان های برگزیده اعلام می فرماید.به عنوان مثال علت انتخاب طالوت به فرماندهی و رهبری عده ای از بنی اسرائیل قدرت علمی و جسمی او عنوان شده است.
پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:«مومنی که قوی و نیرومند باشد، در نظر من از مومنی که ضعیف باشد،بهتر و دوست داشتنی تر است.»
امام صادق (علیه السلام) در روایتی می فرمایند:«از تنگ حوصلگی و تن آسایی بپرهیز،که این دو کلید هر بدی است،زیرا آنکه تنبل و تن آسای باشد هیچ حقی را ادا نمی کند،و آنکه بی حوصله باشد هیچ حقی را بر نمی تابد.»
البته همانطور که در مسئله ورزش انسان جسمی نیرومند پیدا خواهد کرد،به همان اندازه باید به روح خویش نیز حساس باشد و آنرا نیز ورزیده نموده و پرورش نماید. امام زین العابدین(علیه السلام) در روایتی نورانی فرمودند: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر گروهی گذشت که سنگی را بلند می کردند.(ورزش وزنه برداری)حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنان فرمودند:«این چه کاری است؟» گفتند: با این کار،نیرومندترین و محکم ترین افراد بین خود را می شناسیم. حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:«آیا به شما خبر دهم که محکم ترین و نیرومندترین شما کیست؟ گفتند: بلی،ای پیامبرخدا! حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:«محکم ترین و نیرومندترین شما،کسی است که هرگاه خشنود شود،خشنودی اش او را به گناه و باطل نکشاند،و هر گاه خشمگین شود،خشمش او را از سخن حق،بیرون نراند،و هرگاه به قدرت رسید،به کار غیر حق دست نزند.»
فاطمه عصار زاده / طلبه پایه پنجم