• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم

22 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

َنمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم
کمی از رد پای توست جنگل، کوه، صحرا هم

 

تو از تورات و انجیل و زبور، از نور لبریزی
تو قرآنی، زمین مات شکوهت، آسمان ها هم

 

جهان نیلی است طوفانی، جهان دلمرده ظلمانی
تویی تو نوح، موسی هم، تویی تو خضر، عیسی هم

 

نوایت نغمه ی داوود، حسنت سوره ی یوسف
مرا ذوق شنیدن می کشد، شوق تماشا هم

 

«تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا»
من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم

 

اسیر روی ماه تو، هوا خواه نگاه تو
نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم

 

«تمام روزها بی تو شده روز مبادا»* نه
که می گرید به حال و روز ما روز مبادا هم

 

همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند
که بی تو تیره و تلخ است چون دیروز فردا هم

 

جهانی را که پژواک صدایت را نمی خواهد
نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم !

#سید_محمدجواد_شرافت

 

 1 نظر

خواست پرواز کند دید پرش افتاده

03 اردیبهشت 1396 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

 

 

 

 

 

 

یا موسی بن جعفر (علیه السلام)

زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده
خواست پرواز کند دید پرش افتاده

میشود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست
بسکه شلاق به جان کمرش افتاده

آدم تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد
چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده

گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد
چند تاری مژه از پلک ترش افتاده

هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد
پسرش نیست ببیند پدرش افتاده

آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده ست
سر پیری به چه جایی گذرش افتاده!

به جراحات تنش ربط ندارد اشکش
حتم دارم که به یاد پسرش افتاده
(حسين رستمي)

 نظر دهید »

این طرف زهرا پسر خواند مرا

20 مهر 1395 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

شام تاسوعا به دشت کربلا

سرزمین البلا قالوا بلی

آن طرف آغاز راه نار بود

این طرف پایان هجر یار بود

آن طرف صحبت ز سر انداختند

این طرف حرف از سپر انداختند

حق و باطل از دو سو بستند صف

یک طرف باطل صفی سرها به کف

آن طرف فرمانده شر الناس بود

آن طرف صاحب علم عباس بود

صفحات: 1· 2

 1 نظر

گـــلــه از هـجــر کربــلا دارم

14 مرداد 1395 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

ای کــه از نســــل اهل بـالایی
ای کــه در اوج حجب پیـدایی
زینـــب حــضـرت رضایی تو
هــمـــهٔ افــتــــخـار بــابــایـــی
دخت مـــوسایی و ولی مــریم
چون رقــیه شــبــیه زهـرایـی
باب مشــکل گشــای امروزی
شــافــــع مهــربان فــردایــــی
مثل اجــداد و نـسـلــتان بـانـــو
آبـــــرویـی بــرای دنـــیــایـــی
سر شــکسته به محـضــرت آید
هــر کـــه دارد مـــدال آقــایـــی
بـــی نگـاهـــت نمـی شــوم آدم
بار کــج کــی رسـیده بر جایی
کاسه ام را همــیشــه پـرکردی
قــبــل آن کـــه کنــم تمـــنایــــی
مــــن بـــدون قـم و خـراسـانت
می رسیـــدم بــه مرز رسوایی
گـــلــه از هـجــر کربــلا دارم
بـا دل مــن تــو راه مــی آیـی؟

شاعر : محمد حسین رحیمیان

 نظر دهید »

شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود

13 دی 1394 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

شیعه بی جرم و جنایت همه جا توبیخ است
شیعه مظلوم ترین واژه این تاریخ است
کار با خدعه و نیرنگ ندارد شیعه
چونکه با هیچ کسی جنگ ندارد شیعه
شیعه در عاطفه و صلح تبحر دارد
ظلم دیده ، ولی از ظلم تنفر دارد
به کسی بی خود و بی فایده توهین نکند
بی جهت شیعه به یک طایفه نفرین نکند
مثل میثم دلش از ظلم و ستم بیزار است
تن به ذلت ندهد گرچه سرش بر دار است
داغ کوثر به دل خون صحیفه ست هنوز
فتنه ها زیر سر روز سقیفه ست هنوز
کاش،ای کاش جهان اینهمه در خواب نبود
اینقدر شیعه کشی روی زمین باب نبود
جوی خونی که ز راه آمده سدی دارد
خویشتن داری این طایفه حدی دارد
ننگشان باد که ذوب اند درآیین یهود
لعنت شیعه به موذی گری آل سعود
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود

مجید تال

 

 نظر دهید »

شكست پيروز

02 آبان 1394 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

 

شكست پيروز

حسين ، کشته ديروز و رهبر روز است
قيام اوست ، که پيوسته نهضت آموز است
تمام زندگي او ، عقيده بود و جهاد
اگر چه مدت جنگ حسين ، يک روز است
توان لشکر ايمان ، نمي‌رود از بين
ز فيض ياري حق ، چونکه قدرت اندوز است
حسين و ، ذلت تکريم ظالمان هيهات
که آفتاب عدالت ، ازو دل افروز است
به نزد او که شهادت ، بجز سعادت نيست
رداي مرگ ، برايش ، قباي زر دوز است
رهين همت والاي سيد الشهداء است
هر آنکه از غم اسلام ، در تب و سوز است
هماره تازه بود ياد بود عاشورا
که روز حق و عدالت ، هميشه نوروز است
حرارتي که ز عشق حسين در دلهاست
براي ظالم هر عصر ، خانمان سوز است
حسين ، به ظاهر ، اگر چه شد مغلوب
شکست اوست ، که در هر زمانه پيروز است
نام شاعر:حبيب چايچيان

 

 

 

 نظر دهید »
10 مهر 1394 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

يا هوالآخر و هو الاول
مینویسم غدیر از اول
از سراج المنیر از اول
تو همان مستجار هستی و من
من همان مستجیر از اول
دل به بیگانه ای نبستم من
بر تو بودم اسیر از اول
پدر خاک حضرت افلاک
همنشین فقیر از اول
سفره ی تو ندید عمری جز
نمک و نان و شیر از اول
از تو من را گناه دورم کرد
دست من را بگیر از اول
گرچه روز غدیر امضا شد
بودی آقا امیر از اول

با ولای توام تا آخر
همه پای توام تا آخر

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

دلم قرار نمى گيرد از فغان بى تو

05 مرداد 1394 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

دلم قرار نمى گيرد از فغان بى تو                                سپند وار زكف داده ام عنان بى تو‎ ‎

ز تلخ كامى دوران نشد دلم فارغ                             زجام عشق لبى تر نكرد، جان بى تو‎ ‎

چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلى                           پر است سينه ام از اندوه گران بى تو‏‎ ‎

نسيم صبح نمى آورد ترانه شوق                                         سر بهار ندارند بلبلان بى تو‎ ‎

لب از حكايت شب هاى تار مى بندم                     اگر امان دهدم چشم خون فشان بى تو‎ ‎

چو شمع كُشته ندارم شراره اى به زبان                    نمى زند سخنم آتشى به جان بى تو‏‎ ‎

ز بى دلى و خموشى چو نقش تصويرم                    نمى گشايدم از بى خودى زبان بى تو‎ ‎

عقيق سرد به زير زبان تشنه نهم                           چو يادم آيد از آن شكرين دهان بى تو
شاعر : مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنه اى


 نظر دهید »

قبله گاه

15 آبان 1393 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

فراز منبر نی قرص ماه می بینم
خدای من نکند اشتباه می بینم
بتاب یوسف من بوی گرگ می شنوم
بتاب راه دراز است و چاه می بینم
نظاره می کنم از راه دور، سرها را
جوان و پیر وسفید و سیاه می بینم
به آیه های کتاب غمت که می نگرم
تمام را « به کدامین گناه » می بینم
به احترام سرت سر به مهر می سایم
و قتلگاه تو را قبله گاه می بینم
سعید بیابانکی



 1 نظر

سوار كوچك

10 آبان 1393 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

تورا من مي شناسم بي قريني

سوار كوچك نيزه نشيني

ميان آيه هاي سوره فجر

تو هم كوتاه و هم كوچكتريني

بگويد با زبان سرخ خونت

توهم دلواپس فرداي ديني

به چشمان زميني آفتابي

به چشم آسمان ماه زميني

دلم رابين دست تو سپردم

تو هم مانند جد خود اميني

بسوزان آب كن از نو بريزم

يقين دارم تو هم مي آفريني

استاد رضا جعفري (صبح شبنم)


 نظر دهید »
03 آبان 1393 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت

صفحات: 1· 2

 1 نظر

شعر علی فردوسی در محضر رهبر انقلاب

09 مرداد 1393 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

یک اتفاق ساده مرا بیقرار کرد
یابد نشست و یک غزل تازه کار کرد

در کوچه می گذشتم و پایم بهسنگ خورد
سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد

از ذهن من گذشت که باسنگ می شود
آیا چه کارها که در این روزگار کرد !

با سنگ می شود جلوی سیل را گرفت
طغیان رودهای روان را مهار کرد

یا سنگ روی سنگ نهاد و اتاق ساخت
بی سرپناه ها همه را خانه دار کرد

یا می شود که نام کسی را بر آن نوشت
با ذکر چند فاتحه، سنگ مزار کرد

یا مثل کودکان شد و از روی شیطنت
زد شیشه ای شکست و دوید و فرار کرد

با سنگ مفت می شود اصلا به لطف بخت
گنجشک های مفت زیادی شکار کرد

یا می شود که سنگ کسی را به سینه زد
جانب از او گرفت و بدان افتخار کرد

یا سنگ روی یخ شد و القصه خویش را
در پیش چشم ناکس و کس شرمسار کرد

ناگاه بی مقدمه آمد به حرف سنگ
اینگونه گفت و سخت مرا بیقرار کرد :

تنها به یک جوان فلسطینی ام بده
با من ببین که می شود آنگه چه کار کرد!

شعر علی فردوسی در محضر رهبر انقلاب



 نظر دهید »

دست می کشم!

25 تیر 1393 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

دست می کشم ز تمام دنیا من از امروز

نادانیم که شب است دنیا نه یکدم روز

آندم که کسی خواست کند ز دنیا دل

دیدم به روی دلش نهادند مشتی گل


شعر از: خانم زهرا عبدلی/ طلبه پایه سوم

 نظر دهید »

رهایم کن!

20 تیر 1393 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

زندانیم خدا من در میان این قفس

در لا به لای نعره های این هوس

در بند تکه های استخوان

در بند چشم، گوش، دل، این زبان

رهایم کن از این مرداب از این آغاز بی پایان

از این فرجام ناپیدا، از این امروزهای بدحاصل

از آن فردای وحشت زا


شعر از: زهرا عبدلی/ طلبه پایه سوم

 1 نظر

می خوام!

06 تیر 1393 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

خدا دنیام و گم کردم ته جاده نشستم باز

ببین پاهای من خستن بده قوت، توانی باز

بگیر دستامو باهام باش..

می خوام گمشم تو آغوشت

می خوام تا آخر جاده تو باشی رهرو و توشه


شعر از: خانم زهرا عبدلی/طلبه پایه سوم

 نظر دهید »

زنده دين مانده ز تصميم و ز ايثار حسين!

02 دی 1392 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

شعر آیت الله صافی برای اربعین حسینی

اربعين است و دل از سوگ شهيدان خون است
هر كه را مى‌نگرم غمزده و محزون است

زينب از شام بلا آمده يا آنكه رباب

كز غم اصغر بى‌شير، دلش پرخون است

يا كه ليلى به سر قبر پسر آمده است

كاشكش از ديده روان همچو شط جيحون است

مادر قاسم ناكام كه مى‌نالد زار

بهر آن طلعت زيبا و قد موزون است

در ره كوفه و در شام و سرا ظلم يزيد

كس نپرسيد زسجّاد كه حالت چون است

دختر شير خدا ناطقه‌ي آل رسول

كز نهيب سخنش كفر و ستم موهون است

كرد ايراد چنان خطبه و ثابت بنمود

كه يزيد شقى از دين خدا بيرون است

زنده دين مانده ز تصميم و ز ايثار حسين

حق و حرّيت و اسلام به او مديون است

هان بياييد و ببينيد كه در راه خدا

صحنه‌ي رزم ز خون شهدا گلگون است

آه و افسوس كه كشتند لب تشنه امام

زخم بر پيكر پاكش ز عدد افزون است

قصّه‌ي كرب و بلا قصه‌ي صبر است و قيام

به فداكارى و جانبازى و دين مشحون است

تا ابد نام حسين بن على در تاريخ

با ثبات قدم و نصرت حق، مقرون است

جاودان عزت حزب الله و انصار خدا است

خيمه‌ي باطل و احزاب دگر وارون است

هر كه در حصن ولايت رود از روى خلوص

ز آتش دوزخ و آن هول و خطر، مأمون است

«لطفى» از عاقبت كار مكن قطع اميد

كه به الطاف حسين بن على ميمون است

منبع:http://www.fardanews.com

 نظر دهید »
02 دی 1392 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 نظر دهید »

فراق فاطمه را بوتراب باور كرد

24 فروردین 1392 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان











بقيع و مادر خوبان عالم و زهرا (س)
بقيع و شاهد مردان آ‌سمان فردا
بقيع مدفن راز خداي سبحان است
سپرده است به دامن رموز اعطينا
به ياد آر شبي كه به آسمان بردند
فرشته‌هاي خدا زندگاني مولا
حسن (ع)،‌ حسين (ع) و زينب (س) چقدر ناليدند
در آن سياه‌ترين شب،‌شب غم دنيا
دلي نبود در آن روز نشكند آري
لبي نشد پس از آن شب به خنده ديگر وا
“فراق فاطمه را بوتراب باور كرد”
از اين مصيبت عظمي فلك شد آخر تا
شهيده‌اي به ملاقات حضرت حق رفت
و ماند چشم جهان از فراق بانو وا
شاعر:امير عاملي

 

 نظر دهید »

حضرت زهرا دلش از یاس بود/ دانه‌های اشکش از الماس بود

05 فروردین 1392 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان


باید از فقدان گل، خونجوش بود
در فراق یاس، مشکی پوش بود

یاس ما را رو به پاکی می برد
رو به عشقی اشتراکی می برد

یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست

بعد روی صبح، پرپر می شود
راهی شبهای دیگر می شود

یاس مثل عطر پاک نیّـت است
یاس استنشاق معصومیّـت است

یاس بوی حوض کوثر می دهد
عطر اخلاق پیمبر می دهد

حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانه های اشکش از الماس بود

داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چکانید اشک حیدر را به چاه

عشق محزون علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس

اشک می ریزد علی مانند رود
بر تن زهرا: گل یاس کبود

گریه کن زیرا که دُخت آفتاب
بی خبر باید بخوابد در تراب

این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین

نیمه شب دزدانه باید در مغاک
ریخت بر روی گل خورشید، خاک

شعری از احمد عزیزی

 1 نظر

ابتدای کربلا غدیربود

14 دی 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

ابتدای کربلا مدینه نیست، ابتدای کربلا غدیر بود
ابرهای خونفشان نینوا، اشک های حضرت امیر بود
بعد از آن فتوت همیشه سبز، برکت از حجاز و از عراق رفت

ادامه »

 2 نظر

ماجرای شطّ خون

27 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

شمه ای واگو تو از آن سرزمین  سرزمین خون و عشق و هم یقین
 کن حکایت ماجرای شط خون  ماجرای جنگ حق با اهل دون
 گر تو از مظلوم آن دشت بلا  میهمان کوفیان، قوم دغا
 سید و سالار و میر کاروان  در مصاف دشمن خود شد عیان

روز عاشور، از همه اهل و عیال

 خود گذشت و شد مهیای وصال

 لحظه آخر که شد یکه غریب  دید مردم را همه اندر فریب
 بانگ بر زد ای همه نامردمان  از چه بنمودید ما را قصد جان
 پور دخت آن نبی جز من که است؟  بهر من باشد همه آن چه به است!
 از چه رو دعوت گرفتید از حسین  نقض پیمان کرده اید و غمض عین
 ننگتان بادا ایا ای کوفیان  کفر خود را بر همه کردید عیان
 من نخواهم زندگی جز با شرف  زندگانی با ستم نبوَد هدف
 تا که دارم من به تن روح و روان  من نخواهم از شما ننگ امان
 تن به کشتن می دهم با افتخار  جان سپارم من به دست کردگار
 مهد آزادی نمایم کربلا  برملا سازم جفای اشقیا
 نک منم اندر مصاف اهرمن  وانهید ایذا و قتل اهل من
 دست بردارید از این ظلم و ستم  لعنت حق بر ستمگر دم به دم
 ای خدا و ای کریم چاره ساز  جان من قوت بگیرد از نماز
 ده تو توفیق نیایش با حضور  تا شوم زابلیسان کور، دور
 قامت از بهر تو خم کردم ای خدا  شیعیانم را ز دورزخ کن جدا
 من شدم راضی قضایت را بیار  رحمتت را بر من بنده ببار
 ای خدا بنما قبولم، صابرم
 با تن بی سر به کویت عازمم
 زینب و کلثوم و سجاد و رباب  می سپارم من به دستت ای جناب
3آذر 1391 مطابق 8محرم الحرام 1434  
حجت الاسلام والمسلمین حسن دهشیری/امام جمعه محترم اردستان واستاد حوزه

 

 

 نظر دهید »

ای خدای ...

25 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

ای خدای عباس! تنها تویی که می توانی عشق را با جنگاوری و ادب را با دلاوری در وجود کسی متجلّی کنی.
خدای زینب! تو را به عظمت زینب سوگند که جلوه ای از جلال زینب را به مردان و زنانمان بنمایان تا جلوه های فریبای دنیا در نگاهشان رنگ ببازد!
ای خدای علی اکبر!ما را در سنت ذبح عزیزان،پیش پای محبوب،شیعه حسین قرار ده!
ای خدای سکینه!به هنگامه ظهور مصیبت،آرامش و سکینه ای عنایتمان کن که درد و داغ و بلا را چون مهر و لطف و صفا بر جان خویش بپذیریم و زبان جز به مدح وشکر تو نگشاییم!
ای خدای …

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

ای قتیل دشت غربت یا حسین

19 آذر 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

ای قتیل دشت غربت

خالق عشق و محبت یا حسین

ای قتیل دشت غربت یا حسین

ای گل صحرا نبرد فاطمه

ای صفات آل عصمت یا حسین

ادامه »

 نظر دهید »

یادم آید کربلا را

28 آبان 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

” باز باران باترانه… می خورد بر بام خانه"….
یادم آید کربلا را دشت پر شور ونوا را
گردش یک ظهر غمگین گرم و خونین
لرزش طفلا ن نالان زیر تیغ و نیزه ها را
باز باران ،با صدای گریه های کودکانه

ادامه »

 نظر دهید »

شروع کن یک قدم با تو

28 تیر 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

خداگوید تو ای زیباتر از خورشید زیبایم


تو ای والاترین مهمان دنیایم


شروع کن یک قدم با تو


تمام گام های مانده اش با من

 

 

 1 نظر

دیدگانم تا ابد دنبال توست

27 تیر 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

خوش به حال آنکه قلبش مال توست
حال و روزش هر نفس، احوال توست

خوش به حال آنکه چشمانش تویی
آرزوهایش همه آمال توست

آنکه دستش تا ابد در دست تو
کوچ او از غصه‌ها با بال توست

من خطاکارم خداوندا، ولی
دیدگانم تا ابد دنبال توست

 1 نظر

مه خوبان

27 خرداد 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

چه آیین چرخ کج رفتاردارد که با نیکان سرِ پیکار دارد

مگر داردچه کیش این چرخ بد مست که کین با مردم هشیار دارد

گهی از کین به پای چوبه دار مسیح و میثم تمّار دارد

گهی آزاد مردان صفا را اسیر محبس اشرار دارد

به حبسِ سندی ابنِ شاهکِ مست مَهِ خوبان شهِ اخیار دارد

شهشناهی که در چرخ حقیقت به ازخورشید و مَهْ رخسار دارد.

ملک بر عصمتش تقدیس گوید فلک بر رفتعش اقرار دارد

به حلم آن کاظمین الغیظ یکتا نشانِ احمد مختار دارد

(حکیم الهی قمشه ای)

 1 نظر

سرّ ازل

23 اردیبهشت 1391 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

سرّازل و حیات سرمد زهراست

آیینه حق نمای احمد زهراست

چون شد سخن از ام ابیها گفتم

زهراست محمد و محمد زهراست

 نظر دهید »

بت شکن

23 بهمن 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

دنیا فقط یک چاه تاریک و سیه بود

گم کرده یوسف،در دلش تنها گنه بود

تا اینکه خورشید عازم دنیای ما شد

چاه سیاه ما خداوندا طلا شد

دیگر زلیخا دامن یوسف رها کرد

 خورشید را دید او، محمد(ص)را صدا کرد

از آل ابراهیم او با یک تبر بود

روزی که کافر با بت خود بی خبر بود

او آمد و تاریکی از دنیا جدا کرد

دل های چاهی را گمانم با خدا کرد

آری خمینی هم به دستش یک تبر بود

 از بت شکن ، بت های شاهی بر حذر بود

او را به دور از بت کده تبعید کردند

بت های خود را دور از او تمجید کردند

ناگاه جوشید از زمین صدها خمینی

با مشت های بسته با شور حسینی

آنان که با عشق ولایت زنده بودند

دور از خمینی هم خدا را دیده بودند

کردند آن بت خانه را خالی ز بت ها

شد کعبه ایران طوافش مهد دل ها

امروز هم ما رهبری فرزانه داریم

حل کرده ایم ما از سکوتش هم معما

آخر سکوتش هم هزاران حرف دارد

 ابر دلش ا ز غصه هایش برف دارد

گوساله های سامری در خانه داریم

با دشمنان از دیش ها افسانه داریم

بت خانه دل با بت دنیا عجین است

دل ، آسمانش هم به قربان زمین ات

همراهمان دجال با عنوان گوشیست

تنها نگفتن بر حقیقت پرده پوشیست

دل واپسم آقا بیایی، پیرو دجال باشیم

تو باغبان باشی و ما هم کال باشیم

ما در اذان خود علی داریم ، آقا

بر عمق دل هامان ولی داریم ، آقا

در فتنه ها می گفت احمد با علی باش

هر جا که تنها مانده ای با یا علی باش

آقای من مهدی به جان پاک مولا

ما را به حق یاعلی هامان ببخشا

شاعر: محبوبه اشرفیان / طلبه پایه دوم/مدرسه زینب کبری (س) اردستان

 1 نظر

عیدانه

19 بهمن 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

جمهوری اسلامی ما جاوید است

دشمن ز حیات خویشتن نومید است

آن روز که عالم ز ستمگر خالی است

مارا و همه ستم کشان را عید است

(امام خمینی (ره ))

 نظر دهید »

شعر

10 دی 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

کوله بارت بربند!

شاید این چند سحر فرصت آخر باشد!

که به مقصد برسیم !

 بشناسیم خدا را و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم! می شود آسان رفت دست در دست امامی والا!

 1 نظر

یا حسین ( علیه السلام)

30 آذر 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

 

گفتند نیست از شب یلدا درازتر                    پیداست که شام غریبان ندیده اند

 نظر دهید »

الا ای محرّم!

04 آذر 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

تو آن خشم خونین خلق خدایی

که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد

تو بغض گلوی تمام ستمدیدگان جهانی

که در کربلا،

نیم روزی

به یکباره ترکید

تو خون دل و دیده روزگاری

که با خنجر کینه توز ستم،بر زمین ریخت

تو خون خدایی که با خاک آمیخت

تو شبرنگ سرخی که در سالهای سیاهی درخشید.

 نظر دهید »

شعر

02 آبان 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

دلی کز معرفت نور و صفا دید                           به هر چیزی که دید اول خدا دید

 نظر دهید »

شعر

22 مهر 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان

زعهد پدر یادم آمد همی                                          که باران رحمت بَرو هر دمی

که در خردیم لوح و دفتر خرید                                 زبهرم یکی خاتم زر خرید

به در کرد  ناگه یکی مشتری                                   به خرمایی از دستم انگشتری

چو نشناسد انگشتری طفل خرد                        به شیرینی از وی توانند برد

تو هم قیمت عمر نشناختی                                که در عیش شیرین بر انداختی

قیامت که نیکان بر اعلا رسند                                  ز قعر ثری بر ثریا رسند

تو را خود بماند سر از ننگ پیش                              که گردت برآید عمل های خویش

برادر ، زکار بدان شرم دار                                        که در روی نیکان شوی شرمسار

در آن روز کز فعل پرسند و قول                                  اولوالعزم را بلرزد ز هول

به جایی که دهشت خورند انبیا                                 تو عذر گنه را چه داری بیا؟

                                                                                                                    بوستان سعدی

 نظر دهید »
22 شهریور 1390 توسط مدرسه علمیه زینب کبری س اردستان


به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

                                                        عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

 

 

در سال 169هجری قمری فردی خیر و دلباخته به نام حاج حسین نور الدین (رحمة الله علیه)ملک خویش را که بنایی دو طبقه در کنار مسجد جامع اردستان بوده،جهت تحصیل علوم دینی،وقف می کند.در وقفنامه ای که از مرحوم نورالدین باقی مانده و حدود سیصدوشصت سال پیش نگاشته شده،علاوه بر متن زیبا و ادبیات جالب آن اهتمام مرحوم نورالدین به تحصیل علوم دینی وطلاب قابل تحسین می باشد.تا آنجا که چندین قطعه از املاک خود را وقف این مدرسه برای تامین هزینه های آن می نماید. مرحوم نورالدین توسط این باقیات الصالحات از سیصد و شصت سال پیش تا کنون همواره مشمول دعای خیر مردم مخصوصاًطلابی که از این مکان استفاده نموده اند بوده است. حدود چهل سال پیش مکان مذکورکه به خرابه ای تبدیل شده بود توسط روحانی برجسته منطقه اردستان حاج میرزا علی طباطبایی نژاد(رحمةالله علیه)،احیاء وبازسازی می گردد.از آن پس این مکان مورد توجه این خاندان که در مسیر تحصیل علوم دینی بوده اندقرار می گیرد،وهمواره در حفظ آن کوشیده اند. بنابر اظهارات رئیس اوقاف اردستان یکی از نوادگان آن روحانی بزرگوار به نام مرحوم حاج سید رضا موسوی (رحمةالله علیه)چند سال پیش در جهت تعمیرات و حفظ این فضا اقداماتی انجام می دهد. بعد از آن این مکان چند سالی در اختیار میراث فرهنگی اردستان بوده است،سپس از مهر ماه سال 1386در اختیار حوزه علمیه خواهران قرار می گیرد و تا سال 1390 به نام حوزه علمیه خواهران زینب کبری(علیها السلام) اردستان فعال بود. اکنون این مدرسه به ساختمان اصلی آن در خیابان کاوه منتقل شده است.
  • همه
  • دیدنی
  • خواندنی
    • حدیث روز
    • معرفی کتاب
    • پیامک روز
    • فیلم
    • شعر
    • حكايت
  • چکیده مقاله
  • قرآني
  • نهج البلاغه
  • مهدويت
  • احكام
  • مسابقات
  • اخبار
    • مدرسه
    • عمومي
    • شهرستان
  • پژوهش
  • كانون پژوهش
  • وصیت نامه شهید
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      
سوره قرآن حدیث موضوعی ساعت فلش مذهبی

ابزار هدایت به بالای صفحه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

کاربران آنلاین

  • سامیه بانو
  • زفاک

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خبرنامه

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس